فلسفه انتظار فرج حضرت مهدی (عج) در نزد مسلمانان شیعه، بسیار غنی و چندوجهی است و شامل ابعاد فردی، اجتماعی و کیهانی میشود. این فلسفه صرفاً به منتظر ماندن محدود نمیشود، بلکه شامل مجموعهای از اعتقادات، عملکردها و اهداف است که زندگی مومنان را شکل میدهد. در ادامه به برخی از مهمترین ابعاد این فلسفه اشاره میشود:
-
تداوم خط امامت و ولایت: شیعیان معتقدند که امامت و ولایت از زمان پیامبر (ص) تا ظهور حضرت مهدی (عج) به صورت مستمر وجود داشته است و انتظار فرج، در حقیقت، ادامه این خط امامت است. حضرت مهدی (عج) آخرین امام از این سلسله است و ظهور ایشان تکمیل کننده این خط امامت و ولایت است.
-
برقراری عدالت جهانی: یک از مهمترین اهداف ظهور حضرت مهدی (عج)، برقراری عدالت جهانی است. در دوران غیبت ایشان، جهان مملو از ظلم و ستم است و انتظار فرج، امید به یک دوران عدالتمحور و آزاد از ظلم و ستم است. این انتظار انگیزه ای برای مبارزه با ظلم و تلاش برای برقراری عدالت در جامعه میباشد.
-
خودسازی و تهذیب نفس: انتظار فرج نیز به نوعی فرصتی برای خودسازی و تهذیب نفس است. شیعیان معتقدند که باید خود را برای دوران ظهور آماده کنند و با عمل به دستورات دین و رعایت اخلاق اسلامی، لایق زندگی در عصر ظهور شوند. این آمادگی فردی پیشنیاز آمادگی جمعی برای پذیرش دوران ظهور است.
-
تقویت امید و ایمان: انتظار فرج، باعث تقویت امید و ایمان به پیروزی نهایی حق بر باطل میشود. در شرایط مشکل و سخت، این امید به ظهور حضرت مهدی (عج) باعث پایداری و استقامت در برابر مشکلات میشود.
-
ترویج فرهنگ انتظار: انتظار فرج نیز موجب ترویج یک فرهنگ خاص میشود که بر ارزشهایی مانند ایمان، امید، عدالت، خودسازی و مبارزه با ظلم تأکید دارد. این فرهنگ، بر زندگی فردی و اجتماعی شیعیان تأثیر گذار است.
در نهایت، فلسفه انتظار فرج در نزد شیعیان، جنبهای فراتر از انتظار محض دارد و شامل مجموعهای از اعتقادات، ارزشها و عملکردهاست که هدف آن آمادهسازی جهان برای برقراری عدالت و آرامش و همچنین آمادهسازی فرد برای زندگی در یک جامعهی عادلانه است. این فلسفه به مومنان امید میدهد و آنها را برای مبارزه با ظلم و ستم انگیزه میدهد.
در یهودیت: منتظر ظهور مسیح (משיח) هستند. مسیح در یهودیت، یک رهبر سیاسی و نظامی زمینی است که از دودمان داود خواهد بود و عصر طلایی صلح و عدالت را برپا خواهد کرد. این تصور از منجی، عمدتاً بر اساس تعالیم عهد عتیق و منابع ربانی است. دیدگاههای متفاوتی در مورد ویژگیها و عملکرد مسیح در میان گروههای مختلف یهودی وجود دارد. بعضی از یهودیان به ظهور یک مسیح فیزیکی و زمینی اعتقاد دارند در حالی که برخی دیگر این مفهوم را به صورت نمادین و یا در ارتباط با یک عصر طلایی فهم میکنند.
در مسیحیت: مسیحیان معتقدند که عیسی مسیح همان منجی موعود است که به عنوان پسر خدا به دنیا آمده، بر روی صلیب جان خود را فدا کرد و با رستاخیز خود، گناهان بشر را بخشید. آنها معتقدند که عیسی مسیح نه تنها برای نجات انسانها از گناه، بلکه برای بازگرداندن رابطه انسان با خدا آمده است. با این حال، در میان مسیحیان نیز دیدگاههای مختلفی در مورد بازگشت دوم مسیح وجود دارد، برخی به یک بازگشت فیزیکی و جسمی اعتقاد دارند که با آغاز دوره هزاره (هزار سالهی صلح) همراه خواهد بود، در حالی که برخی دیگر این بازگشت را به صورت معنوی و یا در زمینه اتفاقات دیگر تفسیر میکنند.
در نتیجه، هر دو دین یهودیت و مسیحیت به نوعی منتظر منجی هستند، اما ماهیت و نقش این منجی در هر یک از این ادیان متفاوت است.
-
بازگرداندن تعادل و عدالت: بسیاری از ادیان و باورها، از وضعیتی صحبت میکنند که در آن تعادل و عدالت در جهان از بین رفته است. منجی به عنوان کسی میآید که این تعادل را دوباره برقرار میکند و عدالت را در جهان حکمفرما میسازد. این عدم تعادل میتواند در اشکال مختلفی مانند ظلم، ستم، جنگ، فقر و نابرابری باشد.
-
نجات از تباهی و نیستی: برخی از باورها، از تهدید نابودی یا تباهی جهان صحبت میکنند، چه به دلیل نیروهای شیطانی یا به دلیل خطاهای بشری. منجی به عنوان کسی معرفی میشود که میتواند جهان را از این تباهی نجات دهد و به آن حیاتی دوباره ببخشد.
-
هدایت به سوی کمال: در بسیاری از ادیان و فلسفهها، هدف نهایی بشر رسیدن به کمال و سعادت است. منجی به عنوان راهنما و رهبری ظهور میکند که بشر را در مسیر رسیدن به این کمال هدایت میکند و به او کمک میکند تا از گمراهی و خطاها رهایی یابد.
-
تجدید حیات معنوی و اخلاقی: آمدن یک منجی میتواند نماد تجدید حیات معنوی و اخلاقی در جامعه باشد. او با آوردن آموزهها و ارزشهای جدید، میتواند باعث تحول و تغییر در رفتار و کردار افراد شود و جامعهای بهتر و با فضیلتتر را ایجاد کند.
-
رمزگشایی از راز هستی: در برخی تفاسیر، منجی به عنوان کسی در نظر گرفته میشود که میتواند اسرار هستی و وجود انسان را آشکار سازد و به بشر در درک عمیقتر از خود و جهان کمک کند.
شایان ذکر است که این مفاهیم در چارچوبهای مختلف معنایی و با جزئیات متفاوت تفسیر میشوند. برای مثال، در ادیان ابراهیمی، منجی غالباً به عنوان یک شخصیت الهی یا برگزیده خداوند در نظر گرفته میشود، در حالی که در برخی از فلسفههای بشری، منجی ممکن است شخصیتی باشد که به وسیله فهم و تلاش انسان بوجود میآید. در هر صورت، مفهوم منجی، بازتاب آرزوی عمومی انسان برای دستیابی به یک وضعیت بهتر و عادلانهتر در جهان است.