
بزرگوار
عزیز…. از زمان بگم
زمان و ارزش زمان …
راه معمول تلاش برای طولانی کردن عمر اینکه سعی کنیم سالهای بیشتری زنده بمونیم مثلاً خوردن سبزی زود خوابیدن ..ورزش کردن…. اما شاید این روش واقع بینانه نباشه فقط ….
چون با اینها نمیشه از مرگ جلوگیری کرد بلکه در سطح عمیق تری باید این مسئله را جستجو کرد
بهترین راه این نیست که چند سال به سالهای زندگیمون اضافه کنیم .
یکی از واضحترین حقایق راجع به زمان اینه که هرچند ما فکر می کنیم زمانی واحد فیزیکی و ثابت است ولیکن نسبت زمان با سرعت زمان ثابت نیست …
پنج دقیقه میتونه یک سال طول بکشه دهد ساعت میتونه ۵ دقیقه طول بکشه یه ده میتونه ۲ سال باشه و دو سال میتونه ارزشی قرن را داشته باشه برداشت ذهنی ما ربطی به عقربه ههای ساعت… نداره
بر اساس بازیگوشی ذهن انسان میتواند کند یا تند پیش بره ممکنه آب بره یا کش بیاد…. ممکنه بخار بشه یا بما سه هدف دراز کردن عمر جدا از توصیه های تغذیه ای اولویت نباید اضافه کردن به عدد زمان باشه باید اولویت این باشه که زمان به حساب بیاد و حس بشه ……
باید زمان را فشرده کرد نه اینکه با مرگ جنگید چرا گاهی چهار نعل میره و گاهی پاورچین یاگاهی….
باید در بچگی پیدا کنیم در بچگی خیلی کند در نوجوانی پاورچین و در بعد از ۴۰ سالگی زمان چهار نعل و به سرعت میره .
تفاوت ضربان زمان یکسان نیست به تجربه ها زندگی برمیگرده …..
هر چه روزها از تجربهها و آگاهی بیشتر باشند زمان طولانی ترحس میشه
و هر چی روزها شبیه همدیگه باشند زمان زود میگذره در دوران کودکی طولانی حس میشه در دوران نوجوانی پاورچین و در دوران کهولت به سرعت میگذره کشف کردن زیپ یک بافتنی نگاه کردن ازپشت حوله با آفتاب نگاه کردن …نفس زیر آب انگشتان و فرو کردن دست در خمیر دیگه جالب نباشه همه چیز آشنا به نظر میرسه و دیگه زدن کلید برق و خوردن آناناس و سوار هواپیما شدن تازگی نداره باید تلاش کنیم چیزهای جدید را بیاموزیم….. بریم یا آناکارا یا آستانی و من تری دیو و یه راهی پیدا کنیم که با دو لفین ها به شنا کنیم …سفارش غذایی ۱۳ مرحله ای در رستورانهای لوکس لیما بدین اینها ترمز زمان میگیرند ولی دیدگاه عاقلانه و کم حجم نیست ….
در میانسالی چیزها تازه نیستند و تصور دنیا بی حوصلمون سر رفته که ما کوچکترین شناختی نسبت به آن نداریم پیشگامان افزایش عمر متخصصان تغذیه نیستند….بلکه هنرمندان هستند.
طول عمر را باید با کیفیت تر کنیم چیز های معمول رها کنیم و… چشممان را به زیبایی ها بازکنیم کمک کنیم که حساسیت دوران در دوران کودکی را زنده کنیم… محلهای جدید را. ببینیم راجع به مسائل خصوصی از دوستان سوال کنیم که تا حالا نپرسیدیم ..
کتاب ابله داستایوفسکی به زندانی میگن که تو تا چند ساعت دیگه بیشتر زنده نیستی و میگه ای کاش اگر قرار نبود بمیرم کاش اگر یک دقیقه دیگه میتونستم زندگی کنم یک عمر زندگی میکردم از دست دادن زندگی هر لحظه را می شود به هزاران تبدیل کرد و یا اینکه عمر نوح داشته باشیم ولی موقع رفتن بگم چقدر زود گذشت باید زمان طولانی حس بشه
چهره هر نگاه رو عمیق تر نگاه کنیم سالهای بیشتری نمی خواهیم فقط باید این فرصت که داریم به درستی استفاده کنیم و قدر لحظه هاشو بدونید…
دیدن چیزهایی که تا حالا فقط نگاه می کردیم.
حسین ستاورز