
نیل به آمرزشى از پروردگارتان وبهشتى که وسعت آن به قدر آسمانها و زمین است و براى پرهیزکاران آماده گردیده، بشتابید. ===نکته ها=== گروهى از دانشمندان اسلامى، عقیده دارند که بهشت و دوزخ هم اکنون وجود دارند و یکى از دلایل آنان همین آیات «أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ» یا «أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ» است. آمرزش گناه، کار الهى است و مراد از سرعت به سوى مغفرت، سرعت به سوى کارى است که مغفرت را بدنبال داشته باشد. در این آیه، کلمهى «عَرض» به معناى وسعت است. «۱» حضرت على علیه السلام در تفسیر این آیه فرمودند: «سارعوا الى أداء الفرائض» براى انجام تکالیف الهى بر یکدیگر سرعت بگیرید. «۲» «۱». عرب وقتى مىخواهد وسعت چیزى را تعریف کند مىگوید: عرضش فلان اندازه است و از عرض وسعت طول هم مشخص مىشود. «۲». تفسیر مجمعالبیان. جلد ۱ – صفحه ۶۰۸ ===پیام ها=== ۱- سرعت در کار خیر، ارزش آن را بالا مىبرد. «سارِعُوا» ۲- سرعت در توبه و جلب غفران الهى، لازم است. «سارِعُوا إِلى مَغْفِرَهٍ» ۳- آمرزش گناهان، از شئون ربوبیّت است. «مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ» ۴- اوّل بخشیده شدن، سپس بهشت رفتن. «مَغْفِرَهٍ … جَنَّهٍ» ۵- لازمهى سرعت به سوى بهشت متّقین، قرار گرفتن در زمرهى متّقین است. «جَنَّهٍ … أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ» }} |-| اثنی عشری= ===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== {{نمایش فشرده تفسیر| وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ (۱۳۳) تفسیر اثنا عشرى، ج۲، ص: ۲۴۲ چون حق تعالى تحذیر بندگان فرمود از افعال محرمه، در عقب آن ترغیب فرماید به خصال حمیده. وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ: و سرعت نمائید و بشتابید به آنچه موجب آمرزش شما است از جانب پروردگار شما. نکته: اقامه لازم که مغفرت است، در مقام ملزوم که سبب مغفرت باشد به جهت تشویق. بیان: در آیه شریفه مفسرین را اقوالى است: ۱- در مجمع- از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام مروى است که: ایمان و اداى فرائض است. «۱» ۲- مراد تکبیر اول است که به جماعت دریابند. ۳- اخلاص در عبادات. ۴- توبه از معاصى. ۵- هجرت قبل از فتح مکه. ۶- متابعت فرائض و سنن. ۷- استغفار. ۸- نمازهاى پنجگانه. ۹- جهاد. ۱۰- بشتابید در این راه به قدم تقوا که تزکیه نفس است از اخلاق حیوانیه و تحلیه آن به صفات ملکوتیه، که جز بدین قدم، به مقام قرب الهى و نعیم دائمى نخواهید رسید. وَ جَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ: و بشتابید به عملى که برساند شما را به بهشتى که از عظمت و بسطت عرض آن، مانند سعه همه آسمانها و زمینها است. تبصره: سید رضى رضوان الله علیه در آیه شریفه وجوهى ذکر فرموده: ۱- از ابن عبّاس نقل شده: آسمانهاى هفتگانه و زمینهاى هفتگانه، منضم به هم، بسط بهشت است، چنانچه در آیه دیگر فرماید: وَ جَنَّهٍ عَرْضُها کَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ «۲». پس این آیه اصل شود براى آن آیه، و حمل مىشود بر آن. «۱» مجمع البیان، جلد اوّل، صفحه ۵۰۳ «۲» سوره حدید، آیه ۲۱ تفسیر اثنا عشرى، ج۲، ص: ۲۴۳ ۲- لفظ «عرض» در کلام عرب به معانى اطلاق شده: جبل، حشیش، جیش، خلاف طول سعه، و از این قبیل است آیه شریفه؛ پس معنى آنکه: بهشتى که وسعت آن آسمان و زمین است. پس مراد (عرض) سعه باشد، نه عرض خلاف طول، چنانچه فرمایش نبوى صلّى اللّه علیه و آله و سلّم نسبت به کسانى که فرار کردند در جنگ احد، نزد برگشتن آنها به مدینه فرمود: ذهبتم فیها عریضه اى واسعه «۱». ۳- آنکه عرض بهشت مثل طول آسمان و زمین است که استعمال عرض شده در طول، که مراد سعه باشد. به خلاف طول که در عرض استعمال نشود. ۴- خداى تعالى ذکر عرض بهشت فرموده، نه طول، به جهت بیان آن که طول آن اعظم از عرضش باشد، یعنى عرض بهشت آسمان و زمین باشد. پس چگونه تصور کنید طول آن را؟ و مثل این است آیه: مُتَّکِئِینَ عَلى فُرُشٍ بَطائِنُها مِنْ إِسْتَبْرَقٍ، که اهل بهشت تکیه کنندگانند بر مخطئههایى که آستر آنها از استبرق باشد. پس چیزى که آستر آن استبرق باشد، روى آن چه خواهد بود؛ که دلالت بر جلالت و عظمت تکیهگاه اهل بهشت است. تتمه: ابن شهر آشوب- از «سدّى» نقل نموده که: نزد عمر بن الخطاب بودم، کعب اشرف، و مالک بن الصیف، و حىّ بن اخطب آمدند. سؤال کردند: در کتاب شما است: جَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ. وقتى سعه یک بهشت، مانند هفت آسمان و زمین باشد، پس بهشت تماما کجا باشد؟ پس عمر گفت: نمىدانم. در این هنگام حضرت على علیه السّلام داخل شد، فرمود: در چه چیز گفتگو کنید؟ یهودى مسئله را پرسید، حضرت فرمود: خبر دهید وقتى شب آید، روز کجاست؟ گفتند: در علم الهى است. حضرت فرمود: همچنین بهشت در علم سبحانى است. پس حضرت خدمت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم آمد، قضیه را خبر داد، آیه شریفه نازل شد: فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ* «۱» النهایه، ابن الاثیر، جلد ۳، صفحه ۲۱۰ (ذیل واژه عرض) تفسیر اثنا عشرى، ج۲، ص: ۲۴۴ لا تَعْلَمُونَ* «۱». بیان: این معارضه، ساقط نماید مسئله را، زیرا آن خدائى که قادر است که ببرد شب را هر جا که خواهد، قادر است به اینکه قرار دهد بهشت را به تمامه آنجا که خواهد. أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ: مهیا و آماده شد بهشت با این وسعت، براى پرهیزکاران از شرک و معاصى و محرمات سبحانى. }} |-| روان جاوید= ===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== {{نمایش فشرده تفسیر| وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ (۱۳۳) ترجمه و بشتابید بسوى آمرزشى از پروردگارتان و بهشتى که وسعتش بقدر آسمانها و زمین است که مهیا شده است براى پرهیزگاران.. تفسیر مبادرت باسباب آمرزش باید نمود در مجمع از امیر المؤمنین نقل نموده که مبادرت در اداء واجبات باید کرد و عیاشى از حضرت صادق (ع) نقل نموده که فرمود وقتى آسمانها و زمین را اینطور وضع کنند و دو دست مبارک را با یکدیگر بر زمین منبسط فرمود شاید مراد آن باشد که وقتى آندو از حال کرویت بیرون آیند و پهن شوند که بمراتب وسیعتر خواهند شد و در مجمع از حضرت رسول (ص) نقل نموده که پرسیدند وقتى بهشت بقدر آسمانها و زمین باشد پس جهنم کجا است جواب فرمود وقتى روز آمد شب کجا است صاحب مجمع فرموده این معارصه است که جواب مسئله از آن معلوم میشود و آن آنستکه کسى که قدرت دارد شب را ببرد هر جا بخواهد قادر است که آتش را خلق کند هر جا بخواهد فیض فرموده سر این امر آنستکه دنیا و آخرت براى هر کس بجاى یکدیگر قرار دارند نهایت آنکه تا دنیا هست آخرت نیست وقتى آخرت شد دنیا نیست مانند شب و روز حقیر عرض میکنم سرمستر آن است که آخرت در باطن دنیا است و بین اجسام أخروى مزاحمتى نیست و زمان و مکان آن عالم از جنس ازمنه و امکنه این عالم نیست و این قبیل تعبیرات براى تمثیل و تقریب بذهن است چنانچه در ذیل تفسیر آیه فقلنا اضربوه ببعضها در سوره بقره تحت عنوان تبیین سماوى مشروحا بیان گردید و در خصال از امیر المؤمنین (ع) نقل نموده که شما نمیرسید بآن بهشت مگر بسبب تقوى جلد ۱ صفحه ۴۹۶ }} |-| اطیب البیان= ===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== {{نمایش فشرده تفسیر| وَ سارِعُوا إِلی مَغفِرَهٍ مِن رَبِّکُم وَ جَنَّهٍ عَرضُهَا السَّماواتُ وَ الأَرضُ أُعِدَّت لِلمُتَّقِینَ (۱۳۳) و سرعت کنید بسوی آمرزش از پروردگارتان و بسوی بهشتی که پهنای آن پهنای جمیع آسمانها و زمین است مهیّا شده برای کسانی که تقوی داشته باشند وَ سارِعُوا امر سارعوا هم نظیر امر اطیعوا است ارشادیست زیرا عقل حاکم است که در امور خیریه که نفع آن مسلّم است و خالی از ضرر است باید مبادرت کرد زیرا بسا فوت میشود و از دست میرود بخصوص منافع اخروی که بسا اجل برسد و دیگر مجال تدارک نباشد لذا گفتند عجّلوا بالتوبه قبل الموت و عجّلوا بالصلاه قبل الفوت. و اما اموری که خیر و شرّ و نفع و ضرر آن معلوم نیست عجله در آن مذموم است زیرا بسا در ضرر بیفتد که دیگر قابل علاج نباشد و باید تأمل و تدبر و فکر با کمال تأنّی نمود اگر نفعش مسلم شد و خالی از ضرر است اقدام نمود و لذا گفتند (التأنّی من الرحمن و العجله من الشیطان). الی مغفره مغفرت فعل الهیست و سرعت و مبادرت عبد باو بمعنی اسباب جلد ۴ – صفحه ۳۵۵ مغفرت و اموری که موجب غفران الهیست یعنی تدارک گناهان خود را بکنید با کمال سرعت و مبادرت و اعظم آنها توبه است که (التائب من الذنب کمن لا ذنب له و از جمله آنها حسنات است که میفرماید إِنَّ الحَسَناتِ یُذهِبنَ السَّیِّئاتِ هود آیه ۱۱۶، و از جمله قضاء فوائت و اداء حقوق و امثال آنها است. و رفع موانع از شمول رحمت و مغفرت کنید از عقائد باطله و اخلاق رذیله و اعمال سیّئه. من ربّکم تعبیر بربّ اشاره بلطف و عنایت است که خداوند مربّی شما است و شما را از نیستی بهستی و از ضعف بقوّه و از صغر بکبر رسانید و تمام اسباب زندگانی و اسباب هدایت و سعادت را برای شما فراهم فرموده سزاوار نیست خود را از فیوضات او محروم نمائید. و جنه بهشت جاویدان عطف بمغفره است یعنی سارعوا الی جنه و مسارعه بجنه مسارعه باسباب وصول ببهشت است از ایمان و اخلاق حمیده و اعمال حسنه از عبادات واجبه و مستحبه. در واقع جمله اولی رفع موانع است و جمله ثانیه ایجاب مقتضیات، و وجه تقدیم اینست که در هر عملی اول باید موانع را برطرف کرد بعدا مقتضیات را ایجاد نمود، در قسمت اخلاق اول تخلیه از رذایل است سپس تحلیه بفضائل، اول باید کثافات را بزدود و نجاسات را زائل نمود سپس طهارت و نورانیت را ایجاد کرد منظر دل نیست جای صحبت اغیار || دیو چو بیرون رود فرشته در آید عَرضُهَا السَّماواتُ وَ الأَرضُ مراد عرض مقابل طول نیست که بعضی توهّم کردند و گفتند البته طول زیادتر از عرض است بلکه ممکن نیست چون عرض و طول و عمق خط است که عارض سطح میشود و سطح عارض جسم. اگر مراد عرض باین معنی بود باید مقدار بعد را بیان فرماید من تخوم جلد ۴ – صفحه ۳۵۶ الارض الی عنان السماء. و مراد هم سعه نیست که اندازهگیری شده باشد که سعه بهشت بمقدار سعه آسمانها و زمین باشد نه کمتر و نه زیادتر بلکه کنایه از بزرگی بهشت است مثل اینکه میفرماید إِن تَستَغفِر لَهُم سَبعِینَ مَرَّهً فَلَن یَغفِرَ اللّهُ لَهُم توبه آیه ۸۱، معنی اینکه نیست که اگر هفتاد و یک مرتبه باشد میآمرزد، کنایه از کثرت است هر چه استغفار کنی نمیآمرزد بهشت هم هر چه تصوّر کنی بزرگی آن را بزرگتر است. و اشکال به اینکه پس از آسمانها و زمین کجاست که بهشت باشد بسیار واهی است زیرا فضای وسیع عالم بیش از اینکه تصوّرات و تخیّلات است، حتی بعضی توهّم غیر متناهی کردند اگر چه آنهم غلط است چون که ممکن نمیشود غیر متناهی باشد و در قرآن میفرماید وَسِعَ کُرسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الأَرضَ و مسلّما عرش الهی اعظم از کرسی است زیرا مثل کرسی مثل منبر و صندلیست و مثل عرش مثل تخت است که کرسی بر تخت گذارده شود و سلاطین و بزرگان از اساتید بر او جلوس نمایند. و ممکن است بهشت کرهای باشد که اعظم از مجموع کرات جوّیه باشد در زیر عرش چنانچه وسعت جهنم هم بمقداریست که هر چه خطاب شود باو (هل امتلئت و تقول هل من مزید) سوره ق آیه ۲۹٫ و بنحوی باشد که اهل بهشت اهل اهل جهنم را میبینند و بالعکس و با هم تکلّم میکنند چنانچه مضمون آیات قرآنی است. و صفحه زمین که عبارت از صفحه محشر است هم طرف آن دو واقع میشود و معبر اهل بهشت از روی جهنم است که صراط است و اللّه العالم. أُعِدَّت لِلمُتَّقِینَ تقوی از صفات نفسانیه است که تعبیر بتقوی القلوب شده و نظیر بسیاری از صفات نفسانیه مقول بتشکیک و ذی مراتب است الی ما شاء اللّه که ادنی مراتب او تقوای از عقائد فاسده است که مرادف با ایمان است، و اعلی جلد ۴ – صفحه ۳۵۷ مراتب او اعراض از ما سوی اللّه و توجّه بذات اقدس ربوبی و بس. و لام للمتّقین لام اختصاص است و المتقین جمع محلّی بالف و لام افاده عموم میدهد جمیع مراتب تقوی را شامل میشود. بنا بر اینکه اینکه جمله مرادف و مطابق با آیه شریفه است که قبلا تذکّر دادیم أُعِدَّت لِلَّذِینَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ الایه حدید آیه ۲۱، زیرا ایمان هم ذی مراتب است مثل تقوی و جمیع مراتب آن را بواسطه کلمه للذین شامل میشود }} |-| برگزیده تفسیر نمونه= ===برگزیده تفسیر نمونه=== {{نمایش فشرده تفسیر| ] (آیه ۱۳۳)- مسابقه در مسیر سعادت! به دنبال آیات گذشته که بدکاران را تهدید به مجازات آتش و نیکوکاران را تشویق به رحمت الهی میکرد، در این آیه کوشش و تلاش نیکوکاران را تشبیه به یک مسابقه معنوی کرده که هدف نهایی آن آمرزش الهی و نعمتهای جاویدان بهشت است، میفرماید: «برای رسیدن به آمرزش الهی بر یکدیگر سبقت بگیرید» (وَ سارِعُوا إِلی مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ). از آنجا که رسیدن به هر مقام معنوی بدون آمرزش و شستشوی از گناه ممکن نیست، هدف این مسابقه معنوی در درجه اول مغفرت و دومین هدف آن بهشت قرار داده شده «بهشتی که وسعت آن، پهنه آسمانها و زمین است» (وَ جَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ). در پایان آیه تصریح میکند که: «این بهشت، با آن عظمت، برای پرهیزکاران آماده شده است» (أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ). ج۱، ص۳۳۰ }} |-| سایر تفاسیر= سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: ==تفسیر های فارسی== ==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=۳ |آیه=۱۳۳}}=== ==={{تفسیر خسروی|سوره=۳ |آیه=۱۳۳}}=== ==={{تفسیر عاملی|سوره=۳ |آیه=۱۳۳}}=== ==={{تفسیر جامع|سوره=۳ |آیه=۱۳۳}}=== ==تفسیر های عربی== ==={{تفسیر المیزان|سوره=۳ |آیه=۱۳۳}}=== ==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=۳ |آیه=۱۳۳}}=== ==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=۳ |آیه=۱۳۳}}=== ==={{تفسیر الصافی|سوره=۳ |آیه=۱۳۳}}=== ==={{تفسیر الکاشف|سوره=۳ |آیه=۱۳۳}}