نظم عجیب گرگها

جلوتر از همه سه گرگ ضعیف و بیمار درحال حرکتند که اگر گرفتار کمین حیوانات دیگر یا بهمن شدند اول آنها کشته خواهند شد!!دیگر مسئولیت آنها این است که راه را با کوبیدن برف برای سایر گله هموارنمایند پشت سر این سه گرگ پنج گرگ با تجربه راه میروند و در وسط یازه گرگ ماده در موقعیتی امن تر به راه خود ادامه می دهند ماده گرگها را پنج گرگ مبارز و کار آزموده در آخر گله مراقبت و تحت نظر دارد .

نحوه راه رفتن گله گرگها
جلوتر از همه سه گرگ ضعیف و بیمار درحال حرکتند که اگر گرفتار کمین حیوانات دیگر یا بهمن شدند اول آنها کشته خواهند شد!!دیگر مسئولیت آنها این است که راه را با کوبیدن برف برای سایر گله هموارنمایند پشت سر این سه گرگ پنج گرگ با تجربه راه میروند و در وسط یازه گرگ ماده در موقعیتی امن تر به راه خود ادامه می دهند ماده گرگها را پنج گرگ مبارز و کار آزموده در آخر گله مراقبت و تحت نظر دارد .
و در انتها همه گرگی با مسافتی بیشتر پشت سر گرگها در حال راه رفتن است لیدر و یا رهبر گله گرگهاست او باید هر لحظه تمام گله را مشاهده و ناظر باشد به نظر شما شگفت انگیز نیست ؟


آیا بی انصافی نیست که عظمت خداوند را نبینیم و این همه درایت گرگ ها را یک حرکت تکامل یافته طبیعت بدانیم .
جالب اینکه خداوند در قرآن کریم سور ۱۷ تا ۲۰ توجه آدمی را به هوشمندی طبیعت و موجودات معطوف میدارد :
یا به شتر نمى‏نگرند که چگونه آفریده شده (۱۷)
و به آسمان که چگونه برافراشته شده (۱۸)
و به کوه‏ها که چگونه برپا داشته شده (۱۹)
و به زمین که چگونه گسترده شده است (۲۰)
درواقع تامل و تدبر در این امور عین مشاهده خداوند است ؛ درست مثل این می ماند که از دور بخارآب را از یک کتری یا سماور در حال جوش مشاهده می کنید اولین چیزی که ذهن شما خطور میکند اینست که این بخار برخاسته از ابی که در کتری و یا سماور است .
سوال از امام علی
شخصی از امام علی پرسید : آیا خدا را میبینی که می پرستی ؟
امام علیه السلام پاسخ فرمودند: اگر نمی دیدم که نمی پرستیدم .
اتفاقات بسیاری برای تک تک ما بوجودآمده که حکایت از نقش مستقیم خداوند داشته است .
یک نمونه از آنرا که برای نگارنده بوجود آمده بیان میکنم .
روزی خانواده و تعدادی از نوجوانان فامیل را با اتومبیل به گردش بردم البته این گردش با اصرار مهمانان صورت گرفت مقصد ما پارکی بود در ارتفاع (رودهن ) جایی شبیه منطقه بام تهران یا همان توچال تهران . اتومبیل مسیر سربالایی را با سختی ادامه داد تا رسید به مقصد یا همان نقطه ارتفاع – غروب بود و لحظاتی بیش نمانده بود که خورشید نا پدید شود درست هنگامی که ترمز زده شد به یکباره اتومبیل خاموش شد . به روی خود نیاورده چرا که نمی خواستم تفریح بچه ها خراب شود ولی درعین حال عرق سردی بر پیشانیم نشست و تنها خدا را بخاطر آوردم از او کمک خواستم به خدا گفتم خدایا عنایتی کن تفریح این بچه خراب نشود چرا که در یک نقطه پرت جزء کمک او کسی قادر به حل مشکل نبود – عدم اطلاع از تعمیر اتومبیل امری مضاعف بود که بر نگرانی و ناراحتی می افزود به هرحال به خانواده و مهمانان گفتم شما بروید داخل پارک مستقر شوید تا بیایم .
کابوت اتومبیل را بالا زده و شروع کردم به وارسی موتور – تعداد کمی از مردمی که در پارک بودند درحال بازگشت به خانه بودند و این موضوع مرا بیش از پیش رنجیده خاطر میکرد ؛ مرد میان سالی نیز در بین مردم بود که به تنهایی درحال سوار شدن اتومبیل خود بود – نیم نگاهی به او انداخته و به کار خود مشغول شدم آن مرد متوجه شد و بسوی من آمد سپس از من سوال کرد مشکل چیست ؟
گفتم : ناگاه برق اتومبیل قطع شد و اتومبیل ایستاد – مرد نگاه عمیقی به صورت من کرد و لبخند شیرینی زد و گفت ؛ عجیب است من دقیقا همان هستم که تو نیاز داری بلی او تعمیر کار برق اتومبیل بود . شاید در کمتر از ده دقیقه اتومبیل را روبرا کرد و بدون دریافت دستمزد خدا حافظی نمود.
از این نوع اتفاق برای بسیاری از ما روی داده و خدا را اینگونه به چشم دیده ایم ولی باگذشت ایام همه چیز را به ورطه فراموشی سپرده ایم .
آن نظمی که درگله گرگ دیده میشود آن حساب و کتابی که طبیعت اطراف ما ایجاد شده همه و همه حکایت از آن دارد که همه چیز تحت کنترل قدرتی است که خدا می نامیم .خدایی که مقدار و اندازه هر چیز را به اندازه قرار داده بعنوان مثال : گربه را بال و پر نداده تا نسل پرندگان را منقرض کند .
بارش باران و برف را اندازه معین قرار داده تا موجب ویرانی شهرها نشود .
مادر تمام حیوانات و از جمله انسان را مهربان و فرزند دوست قرار داده تا کودک ضعیف تا مرحله توانمندی یار و یاور باشند .

Rate this post

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.